فقر فرهنگی از آنچه که میبینید در تلویزیون به شما نزدیکتر است
جامک- رحمان کمالوندی*:
هر کشوری که به یکپارچگی و وحدت (علی رقم تفاوت های قومی) شهرت دارد، عزمی راسخ و تلاشی بی وقفه در رسانه های آن هست که، هم خرده فرهنگ ها تکریم شوند هم مردمانشان تشویق. هم شٲنیت افراد حفظ شود هم انسجام زیر یک پرچم واحد تقویت. اتفاقی که در هند (کشور هفتاد و دو ملت) انجام میشود و یا در ژاپن (نمونه یکتای تلفیق سنت و مدرنیته) جریان دارد.
اما در ایرانِ ما (که این نیاز بواسطه تفاوتهای بارز قومی، زبانی، مذهبی .. جدی تر است) رسانه و خصوصا تلویزیون، نه تنها این وظیفه را به درستی انجام نمیدهد بلکه، گاهی سبب سرخوردگی هویتی نیز میشود.
و این کوتاهی در شبکه های استانی بیشتر و حساس تر است. شبکه هایی که با هدف احیاء و ترویج اصالت کلید خوردند، خود اقدام به نشو جهالت کرده اند. مراکزی که قرار بود منشٲ اثر خیر شوند منبع اثر سوء هستند.
این ادعا را میتوان با پخش سریال بی مزه و بی محتوی خیال “خیال ژیان” از شبکه استانی ایلام نشان داد. سریالی که نه تنها خیالِ به تصویر کشیدن ژیان ایلامی ها را ندارد بلکه مایل ها از آن دور است. از خانواده های تک فرزند گرفته تا اسم گذاری آنان و آداب معاشرت.
مجموعه ای که جدا از انتقادات بی شمار حرفه ای، ترکیبی نچسب و نازیبا از فقر فرهنگی و ناآگاهی اجتماعی را اکران کرده است. سریالی که نه ارزشی دینی را ارائه میکند نه هدفی انسانی راتبلیغ. نه درام است نه کمدی. نه طنز است نه فکاهی. نه زبانش، زبان مردم است و نه پوشش، لباس آنان. نه هویت سازی کرده است نه ایجاد حس افتخار به آن. نه حرفی برای فرزندان جوانتر این فرهنگ و نه قرابتی با فرهنگ سالخوردگان آن دارد.
نه مردمش را میشناسد و نه مرامشان را محترم میدارد. نه هدفی القاء میکند و نه جامعه هدفش مشخص است.
آنجا که، زبان و موسیقی کوردی، جز برای تمسخر استفاده دیگری ندارد و لباس و اسامی محلی هم مختص شخصیتهای پیر و لودهی داستان است. شخصیت های جدیتر، زبان، اسامی و لباسشان چیز دیگری ست.
در این نمایشنامه بطور کلی اصول زیر بنایی فرهنگ های این مرز و بوم با دقت سلاخی شده اند و آداب و سننشان ذبح. نه با نگاه فرهنگی ساخت شده است نه با اصول روانشناسیِ اجتماعی پرداخت. کافیست به دیالوگ های این سریال بین عاشق و معشوق داستان دقت کنید زبان این دیالوگ ها نه کوردی، نه لری نه لکی و نه فارسیت و نه حتی کلمات آن کلمات آشنا به قاموس ما ایلامی ها.
امیدوارم روزی مسئولین استانی ما بدانند که خود زنی فرهنگی بیشتر از هرچیزی جوانان را با فرهنگشان بیگانه و مستعد پذیرش باور های غریب میسازد. ما باید یاد بگیریم، آنگونه که هستیم خودرا بشناسانیم و به آن افتخار کنیم. جذب مخاطب به هر طریق گاهی اثرات بدتری دارد و عواقب وخیم تری.
صدا وسیما به عنوان یک رسانه محلی کافیست به میان مردم بیایید بینید دغدغه مردم چیست، از چه چیزی لذت میبرند به چه چیزی میخندند …. نه اینکه معادل بسازید و کپی برداری کنید.
*روانشناس و مدرس دانشگاه