تقدیرگرایی اجتماعی مخربتر از تقدیر گرایی مذهبی
جامک؛ دکتر اکبر امیدی – جامعه شناس
بررسیها نشان داده میزان تقدیرگرایی سنتی یا مذهبی با متغیرهایی چون میزان سن، میزان تحصیلات و سطح آگاهی افراد ارتباط دارد. به گونهای که هرچه سواد و آگاهی افراد بالاتر باشد، مسئولیت پذیری بیشتری داشته، وضعیت کنونی خود را نتیجهی عملکرد خود دانسته و آن را ناشی از شانس یا تقدیر نمیداند.
اگرچه به نظر میرسد تقدیرگرایی سنتی ( مذهبی) در جامعه رو به کاهش، اما در عوض متاسفانه نوع دیگر آن یعنی تقدیرگرایی اجتماعی رو به گسترش است. در تقدیرگرایی اجتماعی افراد سرنوشت خود را نه یک جبر الهی و خواست خداوند، بلکه ناشی از جبر محیطی و به نوعی ناشی از ساختارهای حاکم بر جامعه میدانند. در این نوع از تقدیرگرایی که مختص جوامع شخص سالار و توسعه نیافته است؛ مردم وضعیت خود را نتیجهی عواملی میدانند که در کنترل آنها نبوده و بیشتر به ساختار جامعه مربوط است.
مصادیق عینی ساختار اجتماعی در پیرامون ما که به نوعی تقدیر گرایی اجتماعی را بر ذهن افراد تحمیل میکنند به روشنی قابل مشاهده هستند. به عنوان مثال: فردی که علیرغم نداشتن سابقه، توان و دانش مدیریتی اما صرفاً به دلیل حمایت یک نماینده به پست ومقام میرسد. یا فردی که به خاطر نسبت فامیلی با فلان مرجع دینی همواره در قدرت است. یا فرزندان، برادرزاده، خواهرزاده و بستگان وزیران، مدیران، امیران و صاحبان نفوذ و قدرت در دورههای قبل که نه بر اساس شایستگی بلکه بر اساس وابستگی همواره بالانشین هستند. یا فرزندان و نزدیکان بیسواد فلان ذینفوذ محلی که از پایگاه رأی توده مردم برخوردار است و به همین دلیل مورد توجه مراجع قدرت قرار میگیرد! و …
میبینیم که در این روزها این موضوع علیرغم میل رأی دهندگان به دولت دکتر پزشکیان، به وضوح وضعیت انتصابات در دولت او را تحت تاثیر قرار داده است.
تقدیرگرایی اجتماعی بیشتر در جوامع توسعه نیافته رایج است. جوامعی که دو اصل شایستهسالاری و حاکمیت قانون هنوز در آن نهادینه نشده است. در این جوامع افراد برای رسیدن به موفقیت، جدیت و تلاش لازم را انجام میدهند؛ اما از آنجا که بستر سیاسی – اجتماعی مورد نیاز برای توسعه در جامعه وجود ندارد و ساختارها با شایسته سالاری همراهی لازم را ندارد؛ لذا افراد احساس میکنند تلاش و زحمات آنها مطلوب فایده نیست و باور مردم به کار و تلاش برای دستیابی به هدف تضعیف میشود. گسترش تقدیرگرایی اجتماعی از دو لحاظ باعث آسیب اجتماعی میشود. از یک طرف مولفههای سرمایه احتماعی را مضمحل میکند. زیرا اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی را کاهش داده و ارتباطات اجتماعی را به انحراف کشانده و باعث گسترش ناامیدی و سرخوردگی اجتماعی میشود و از طرف دیگر با فراهم نمودن زمینه تداوم در قدرت ماندن افراد ناکارآمد، موجب تباهی و فساد در جامعه میشود.