کدخبر : 2296
پنج‌شنبه 26 می 2016 - 23:47
فاقددیدگاه
طنز

از گوشی های هوشمند بوی اعلامیه ترحیم می آید

قدیم ها شتر مرگ به این راحتی ها درب هر خانه ای نمی خوابید بعضا در طی سال تنها پیرمرد یا زن سالخورده ای به رحمت ایزدی می پیوست و جوانمرگ و یا دق مرگ شدن چندان باب نبود.

مهدی کاکاخانی/ پایگاه خبری جامک: قدیم ها شتر مرگ به این راحتی ها درب هر خانه ای نمی خوابید بعضا در طی سال تنها پیرمرد یا زن سالخورده ای به رحمت ایزدی می پیوست و جوانمرگ و یا دق مرگ شدن چندان باب نبود.

از آنجایی که مردگان از ارج و قرب زیادی برخوردار بودند برای همین منظور علاوه بر برگزاری مراسم های متعدد ختم اولین، سومین، هفتمین، چهلمین، چندمین سالگرد و سیاهپوش نمودن کوچه های اطراف و اکناف، قسمتی از دَوار (سیاه چادر) را سوراخ و دور گردن انداخته یا گیس دختران و زنان را با چاقو بریده و دور دستانشان کلاف می کردند. حین برگزاری مراسم به جز خرما، حلوا شکری، نوشیدنی های گرم و سرد، گوشت و برنج روی سینی های سه نفره؛ سیگارهای اشنو معروف به چل چل بدون فیلتر نیز در منوی پذیرایی از عزاداران مشاهده می شد.

در اوج ترافیک داخل مساجد، دود سیگارهای بدون فیلتر و سیگارهای دست ساز کهنسالان چنان فضا را تاریک و وهم آلود می نمود که برای پیدا کردن یک نفر از داخل جمع بایستی به صورت درازکش یا سینه خیز به سمت ردیف های نشسته هجوم برده و با شیوه درست و نادرست و حتی لمس صورت مهمانان و تشخیص هویتی، شخص مورد نظر را پیدا می نمودید.

شاید تنها مزیت مراسم های قدیمی اشتغالزایی بالای آنها بود. (مساله مهمی که امروز به دغدغه اصلی تصمیم گیران کشوری تبدیل شده است). یک نفر چایی، یک نفر قند، یک نفر گلاب، یک نفر حلوا، یک نفر سیگار، یک نفر کبریت، دونفر پای سماور، دو نفر شستشو استکان، یک نفر جمع آوری استکان، یک نفر مسوول خالی کردن زیرسیگاری ها، یک عده هم دستمال به دست شیشه عینک پیرمردهایی که اشتباها روی آنها گلاب ریخته می شد پاک می کردند و خلاصه ملتی درگیر برگزاری یک مراسم ختم بودند. این ها همه منهای گروه تشریفات بود که بایستی به مدت طولانی در ورودی ها به صورت خبردار به مهمانان خوش آمدگویی می گفتند.

با گذشت زمان و به برکت شرکت های بزرگ خودروساز داخلی، دسترسی سریع به قرص برنج، طناب ارزان، وفور سدهای متعدد و پرآب، افزایش تعداد قصاب های مهدی آباد و عرضه آسان گوشت قرمز به عنوان عامل اصلی سکته های مغزی و قلبی، خشونت های خیابانی و استفاده راحت از اسلحه های شکاری برای تنبیه افراد زبان دراز و …، نمودار مرگ و میرها شانه به شانه نمودار تورم زد و دیگر شتر مرگ لحظه ای استراحت نداشت. در ادامه افراد نگون بخت به جای تلاش برای کسب روزی و تهیه معاش، بایستی از صبح خروس خوان تا بوق شب از این مراسم به آن مراسم و از این فاتحه به آن فاتحه معلق بوده و عزاداری می کردند.

برای همین منظور و برای تلطیف فضا و ایجاد فضای شادی بخش بزرگان و مصلحان و ریش سفیدان طوایف و قبایل دست به کار شده و در اندیشه ی ممیزی فاتحه خوانی ها و سوگواری ها برآمدند. برگزاری روز هفتم و سالگرد به بایگانی رفت، توزیع سیگار حذف گردید، لباس مشکی ممنوع شد، چرخاندن خرما و تنقلات در داخل شبستان ها منع گردید، بلندگوهای بیرونی مساجد خاموش شدند، دستگاههای گلاب پاش الکترونیکی شد، حتی حمل و نقل عزاداران بعد از مراسم ترحیم به جشن عروسی تالارهای شنگول و منگول عادی سازی شد و ملت کم کم در حال رهایی از این همه تولید انرژی منفی و غمزدگی بودند که یک دفعه سروکله جناب تلگرام و برادران ناتنی واتس آپ، فیس بوق و … پیدا شد.

متعاقب حضور این شبکه ها؛ رونق شورانگیزی به محافل عزاداری درگذشتگان برگشت. به برکت این ابزارهای وارداتی  اعلامیه های فوت قبل از کفن و دفن متوفی در تالارها منتشر و در کسری از ثانیه همه ی اهالی استان و حتی کشور از سفر مسافران ابدی خبردار شده و بازار تسلیت گویی و تعزیت خوانی گرم گرم شده است. با این اوصاف شرایط به نحوی در حال پیشروی هست که در هر ثانیه از داخل گوشی های هوشمند بوی مرگ و اعلامیه ترحیم می آید.

کار به جایی رسیده است که بیشتر افراد عضو این تالارها هنگام بازدید از صفحات مورد علاقه شان ابتدا دستان خود را روی صورت گرفته و با ترس و لرز و دلهره ی زیاد از میان درز انگشتان به صفحه گوشی نگاه نموده اگر خبر مرگ دوستی، آشنایی یا همسایه ای نبود اقدام به خواندن سایر پیام ها می کنند. ضمن این که در هر وهله ای که آنلاین می شوند تبادل پیام تسلیت و تعزیت و ابراز همدردی جزء منشور کاری گروهها بوده و در صورت عدم رعایت این بند به جرم سنگدلی توسط مدیر تالار اخراج می شوند.

در ادامه این فرایند جگرسوز، دیگر بهانه ای برای عدم مشارکت در مراسم های برپا شده وجود ندارد. حتی توسل به  قسم خوردن برای توجیه عدم شرکت نیز کارساز نیست. زیرا صاحبان عزا به عنوان یکی از حاضرین در این تالارها به درستی می دانند که دارید سوگند دروغ یاد می کنید، بنابراین شرکت در مراسم ختم تمامی درگذشتگان این شهر به اولویت اصلی هر شهروند ایلامی تبدیل شده است.

البته با کمال مسرت و خوشحالی تنها کاری که در درون ادارات و سازمان ها نیاز به مرخصی ساعتی یا ماموریت ندارد، حضور در مراسم فاتحه و ختم اموات هست. یعنی فاتحه رفتن در هر ساعتی آزاد هست و هیچ مقام مسوولی اجازه ندارد فردی که به نیت حضور در مراسم ختم از محل کار متواری شده را بازخواست نماید.

ختم کلام این که برای رهایی از این شرایط غمزده و دائم عزاداری، یا باید یکبار دیگر دست به دامان بزرگان و ریش سفیدان برای ممیزی دیگری شویم یا این که از تیم های نرم افزاری بخواهیم اپلیشن های برگزاری چمر مجازی، طبخ آبگوشت مجازی، پخش سیگارهای اشنو چل چل مجازی، خرما و حلوای مجازی تولید کنند و به وفور در اختیار کاربران غمدیده قرار داده شود تا بتوانیم عزاداری های مجازی با شکوه و در خور و شان درگذشتگان برپا نماییم.

Print Friendly, PDF & Email
امتیاز:
اشتراک گذاری:
مطالب مرتبط
دیدگاه شما

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.