اندیشه میپرورانم، پس معلّمم
خلیل کمربیگی – پژوهشگر اجتماعی
آغاز تغییر هر جامعه ای به سمت توسعهیافتگی، تغییر اذهان افراد آن جامعه است؛ تا به اذهان افراد، نسیم آگاهی نوزد، مسیر بالندگی جامعه، هموار نخواهد شد. پرورش تفکر انتقادی و شیوهی اندیشهورزی، نیاز ضروری برای پرورش انسانهای مستقل، معقول، منصف، متواضع، نقاد، صادق و شجاع است؛ انسانهایی که قادر خواهند بود جامعهای پیشرو، امن و توسعهیافته را بسازند.
میتوان گفت، یکی از مهمترین کانونهای اندیشهپروری و پرورش انسانهایی با چنین خصوصیاتی، نظام آموزشی است و در این راستا نقش معلم و استاد، بیش از همه اهمیت خواهد داشت؛ چرا که رویکرد معلم اندیشهپرور، کاوشگرانه، انتقادی و تعاملی است. کلاس درس او، مکان ابراز عقاید و باور انسانهایی است که هرکدام دارای جهان ذهنی خاص خود هستند. معلمان اندیشهپرور، برای دانشپژوهان، در نقش همکار یا راهنما ظاهر میشوند؛ کلاس درس آنها پادگان نیست. آنها، انسانهایی منعطف بوده که در کلاس درسشان، هیچ سدی در برابر ابراز عقاید وجود ندارد؛ فضایی آزاد پدید آمده تا در تقاطع اظهار عقاید و نظرات، دانشجو و دانشآموز، گامی به سوی نزدیک شدن به واقعیت بردارند. به شاگردانشان میآموزند که بدون نقد، از کنار هیچ متنی عبور نکنند، بدون تحقیق، هیچ نقل قولی را نپذیرند و اینگونه زمینهی توسعهی جامعه را فراهم میسازند.
روح پرسشگری در کلاس درس معلمان اندیشهپرور، موج میزند؛ آنها نه از طرح مباحث جدید هراسی دارد و نه جویندگان دانش را از پرسش کردن میترسانند. بستر لازم را برای انتقاد از تکتک خردهنظامها و عناصر جامعه فراهم میسازند. انگیزه حقیقتجوییشان، به تمامی شاگردان سرایت کرده و از تغییر، هراسی به دل راه نمیدهند. در عین حال که بر اغلب رویکردهای علمی و معرفتشناختی احاطه دارند؛ خود را مرجع نهایی تمامی دانشها ندانسته و هر روز تجربهی تازهای کسب میکنند. اندیشهپروران، به جای دانشپژوه نمیاندیشند. آنها صبورانه منتظر اندیشههای متعددی میمانند که از کلاس درسشان تراوش میکند. به شاگردان خود میآموزند که «هر چند فکر کردن، بزرگترین رنج تاریخ است»، اما همین فکر کردن است که تاریخ آنها را خواهد ساخت. اندیشهپروران نه برای تحسین صاحبمنصبان درس میدهند و نه از تمسخر دیگران هراسی دارند. خود را به هیچ تقدیرنامهای نمیفروشند و هیچ متاع بی ارزشی را به شاگردان عرضه نمیکنند. ذهنشان کاوشگرانه، رویکردشان علمی و اطلاعات آنها بههنگام است. چنین مدرسی است که بستر پویایی و بالندگی جامعه را هموار میکند و نامش، برای همیشه ماندگار خواهد ماند.
هفته ی معلم که فرا می رسد، خاطرات درس و مشق و مدرسه، مرور می شود و یاد و نام معلمان زنده میگردد و در این میان، نام معلمانی بیشتر خودنمایی میکند که کارشان، اندیشهپروری و ساختن تفکر بوده است.
یکی از این اساتید که اینک دوران بازنشستگی را طی می کند، استاد پرویز طهماسبی است. طهماسبی از جمله اساتیدی است که می توان او را از مصادیق بارز معلمان اندیشه پرور دانست. کسانی که افتخار شاگردی او را داشته اند به خوبی دیدگاهها و نظرات او را به یاد دارند. جملات ماندگار او، برای شاگردانش، فراموشنشدنی است. دانشجو را وادار به پرسش و پاسخ میکرد و برای همهی نظرات مطرح شده احترام قائل بود. تکیه کلامش که سرمشق کلاسداری شاگردانش، از جمله نگارنده نیز شده بود، این جمله بود “بله، این هم نظری است و قابل احترام “.
هیچ وقت به نظرات دانشجویان بیاعتنا نبود، وقتی دانشجو نظر می داد، احساس می کرد که دارد سخن مهمی میگوید. حتی به نظراتی که جنبه ی شوخی داشتند، چنان اهمیتی می داد که شاگرد احساس می کرد، نظر مهمی ابراز داشته است. به شاگردانش می آموخت که از کنار هیچ نظری، سرسری عبور نکنید؛ چرا که در تقاطع همین نظرات است که واقعیت پدید میآید.
وقتی تسبیح کهنهاش
را در دستانش میچرخاند و سخن میگفت،
گویی، گوی زمین است که در دستانش به چرخش درآمده، دور جهان را گشته و همهی
تجربههای زیسته و اندیشیده را با خود
به همراه دارد. میآموخت که کل حقیقت، پیش
هیچ کسی نیست. “فیل در تاریکی” مولوی را برایت حکایت میکرد،
تا در باورهای تقلیدی که به حقیقت تکیه زده بودند، تحقیق کنید. سخن کم میگفت؛
اما هرآنچه را که میگفت،
همانند نورافکنی عمل میکرد
که بر عقاید و باورهایت انداخته میشد،
گوشههای تاریک را روشن میکرد
و مسیر را نشان میداد .
هفتهی معلم فرصتی است تا نام و یاد معلمان اندیشهپرور را زنده نگه داریم و برای همهی طهماسبیهای این سامان، از درگاه خداوند متعال آرزوی تندرستی و سلامتی کنیم و برای آنانیکه چشم از جهان فرو بستهاند، بهشتی جاودان را طلب مینماییم.