آب و جارو کرد شهر را با زخم دل!!!
آن روزها شکارچیان دوربین به دست امروزی نبودند تا لحظه های زیبای «شهروند محوری» بانوان شهرمان را در شبکه های اجتماعی همرسانی کنند. تا همین چند وقت پیش بود که محله های شهر، بوی روستا می داد!
یک زمانی؛ دل شیر میخواست کسی تا در هسته مرکزی شهر، موزائیکی جابجا یا کانالی حفر کند. حالا ساخت پیادهراه و تبدیل خیابان های «ماشین محور» به «انسان محور»، آرمان والایی بود که دیدیم با «طالب» شد.
با «طالب» سیمای خاکستری شهر، رنگی شد. حالا صدای خنده بچه ها از «بام ایلام» رساتر به گوش می رسد. الان پیاده راه سعدی و طالقانی که زمانی به دلیل پیاده روهای باریک و پارک خودروها محل تقابل بود، به فضای تعامل زندگی شهری تبدیل شده است. مگر می توان وجود آرامش روحی، روانی و نشاط اجتماعی خانواده ها در بازارهای مرکز شهر ایلام را انکار نمود؟!
در طی چهارسال چنان سرعت شروع و پایان پروژه های عمرانی و زیرساختی شهر، افزایش یافت که یادمان رفته روزی در همین ایلام، تابلو تشریفاتی روزشمار پروژهای سه بار ریست کردند و در نهایت با یک تصادف صوری آن را جمع آوری نمودند!
ساخت، بهسازی و نوسازی پارک ها و بلوارها، نصب المانهای محلی و ملی، پاسداشت فرهنگ ایثار و شهادت، بروزرسانی میادین شهر، ساخت زیرگذرها، توسعه فعالیت های فرهنگی، مدیریت پسماند و…، ملموسترین و مشهودترین اقداماتی هست که «طالب» برای آبادانی شهر انجام داد.
فعالیتهایی که عموما قابل شمارش بوده و برای تک تک آنها خون دل ها خورد و رنجها کشید. (قصه رنجهای طالب بماند برای بعد)
ورای همه این موارد؛ آنهایی که به بهانه نقد، خدمتگزاران متعهد و دلسوز مردم را تضعیف، دلسرد و مایوس میکنند. کسانی که از دایره وجدان خارج و با هر بهانه و توجیه دیگر، ذبح حقیقت را برخود حلال و انصاف را به قربانگاه تعصب می برند؛ جز نابودی سرمایه انسانی متخصص چه نتیجه دیگری می گیرند؟!
بدون تردید هر فردی که مسئولیتی می پذیرد، باید پاسخگوی عملکرد و برنامه هایش باشد. اما دایره نقد نباید چنان خوفناک و نادیده انگاری عملکردها طوری رواج یابد که دیگر انگیزهای برای خدمت به مردم باقی نماند.
اگر اندیشههای خیرخواهانه و تلاش های مردم محور «طالب» های استانمان را قدر ندانیم و این رویه نامبارک باب شود، در آینده دیگر مدیری شهامت ریسک کار را نخواهد پذیرفت و میوه مدیریتها تنها گذران وقت خواهد بود.
خوشبختانه شهروندان هوشمند و آگاه به درستی قدرشناس خدمات کارگزاران عملگرا و کارآمد سازمان های دولتی و حتی نهادهای خصوصی هستند. برای همین است کودکی که هنوز اسیر مرزهای «ایلگرایی» و «حزب مداری» نشده، با تمام وجود شاخه گلی تقدیم کلیدار شهرش می کند و با زبان کودکانه از فضایی که برایش ساخته، تقدیر مینماید.
کلام آخر اینکه در آستانه بهرهبرداری از بزرگترین پروژه شهری طی چندسال اخیر، به رسم قدرشناسی و اکرام با صدای رسا میگوییم: 《طالب شیر مادر حلالت باد》