کدخبر : 4717
یکشنبه 6 نوامبر 2016 - 13:13
فاقددیدگاه

بهای یک روززندگی چقدر است؟

خدایا:بقول سهراب سپهری:تو فرمودی:منم که بنده ام را دوست دارم،تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو می‌گوید،تو را در بیکران دنیای تنهایی و تنهایان رها نخواهد کرد:

رهاکن غیر من را ،آشتی کن با خدای خود،توغیر از من چه می‌جویی،تو با هرکس بغیر ازمن چه میگویی؟تویی زیباتراز خورشید زیبایم،تویی والاترین مهمان دنیایم.

لبیک یا ربا:اما از ایلام و با زبان زیبای دکتر شریعتی به آستانت عرضه میداریم:خدایا: اگر روزی بشر گردی زحال (ما) بندگانت باخبر گردی،پشیمان می‌شوی از قصه خلقت، از این بودن ،از این ماندن ، از این سبک زندگی کردن و زین بدعت و بی هدف راندن.

خدایا:تومسئولی تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا،چه دشوار است،چه رنجی می‌کشد آن‌کس که انسان است و از احساس سرشار است.

خدایا:نرخ بندگی و زندگی کردن دراین دنیای جان کندن و یا در محنت آلام و این ایلام ما ماندن به درگاه سریر سبز تو چه دینار و چه درهم است؟

خدایا: تو فرمودی : گرخداوند زحکمت ببندد دری   ز رحمت گشاید در دیگری، ماهم قبول کردیم و خاضعانه گفتیم : الهی مارا آن ده که آن به:اما با یک نگاه به نرخ زندگی در ملک مطلق تو ، انگار که تو هم به ما ایلامیان گران فروشی می‌کنی.

موقع مکان یابی و جانمایی،مارا درقلب سرد و سخت جبال سترگ و خشن حبس کردی و دیگران را در دشتهای سرسبز و وسیع و دل پذیر اسکان دادی،دل را به درختان بلوط و بنه و ارجن و میوه های سخت و دندان شکن آن خوش کردیم ،داروغه داری ۴۳۰کیلومتر مرز و تپه و دشت خشک و لم یزرع و خطر خیز برما تحمیل فرمودی گفتیم لبیک،با انقلاب اسلامی ایران،جوانه عشق و امید و عزت و اقایی در سرزمین جانمان روئیدن گرفت که با تقدیم صدها شهید و مجروح و اسیر و آزاده ،بهای ان را نیز کریمانه از ما ستاندی گفتیم رضا به رضای تو ،هشت سال تمام دل به دریا زدیم و جان و نان و نام و کام خود را بپای پاسداری از نهضت خمینی کبیر( ره) ریختیم و دل به دوران پسا جنگ و بازسازی بستیم که این ارزوی شیرین ما نیز محقق نشد و صحیفه پررمز و راز جنگ تحمیلی بسته شد و ما همچنان ازقطار توسعه جاماندیم .

گفتیم این هم برای تو ،استانهای برخوردار و بهتر از ما در هنگامه نفس‌گیر دفاع مقدس و ان زمان‌که ما ایلامیان با یک کیسه ارد و تخته چادری که در راه خدا دریافت کرده بودیم مشغول حفظ سر حدات کشور امام زمان (ع( بودیم دلارهای هفت هزارتومانی را صرف توسعه مضاعف کردند و تا اوج اسمان پیشرفت و ترقی به پرواز درامدند و نوبت ما که رسید، اصل ۴۴قانون اساسی سد راهمان شد و ما را در پیله فقر و حماقت و غفلت نگهداشت و محرومیت و مظلومیت این دیار دلاورخیز را جاودانه کرد،این را نمیدانستیم به چه حسابی بگذاریم.

برای گذران قوت لایموت خود و اهل عیالمان، راهی مزارع پدریمان شدیم تا حیات خود را به برکت دانه‌های طلایی گندم از استانه مرگ به گستره زندگی بسپاریم ،در انجا نیزحسادت مینهای منفور و انفجارهای عذاب،جان بی‌رمق و اندک اموالمان را راهی اوج اسمان عدم و نا امنی نمود،این بار دیگر دلتنگ شدیم و نگران زندگی.

تا خواستیم از همه چیز بی خیال باشیم و خود را به تغافل زده و نفسی را  از فرش به عرش ازاد نماییم و اندوه غم حبس شده زخم روزگار را با خدا در جریان بگذاریم ، ریزگردهای لعنتی،نفس مارا به قفس برد و قلب مغموممان را به تیک وتاک انداخت،برای این اتفاق ، دست را به درگاه تو بلندکردیم که شاید فرجی شود ،سر سنگین را بر بالین با سخاوت خاک نهادیم تا سرنوشتمان در چرخ چرتکه بریزیم،خیانت وخباثت منافقین و تیمهای تباهی نفاق و نکبت ،ازمرزهای محنت رژیم عفلقی وقت عراق ، آرامش ما را به تارج برد،باز به تو شکایت کردیم ،گامهای نه چندان محکم ما ایلامیان ،زمین را نیز عصبانی نمود و هزاران بار در زیر پایمان لرزید و سر پناهمان را طعمه اخم خود کرد وبه نوعی از ما اعلام تنفر نمود،دل به تقدیر تو بستیم ،درپای درختان بلوط و سایه سار روئیدنیهای خوش طعم و بوی کوههای سنگین و سهمگین کبیر کوه ،ومانشت و شلم و دینار …به راز و نیاز و گپ و گفت می نشستیم و دلی را از عفریت غم خالی می‌کردیم که ان نیز درشراره سوزناک انسان نماهای حیوان صفت سوخت و دود هوا شد،از این ستم سخت دلمان گرفت و انتقام آن را به عظمت شما سپردیم.

خدایا: خشکسالی در چندین سال متمادی حال روزمان را به کسالت کشاند و سفره فقیرانه ما را از نان گندم و روغن محلی و دوغ مصفی خالی کرد، سالها دست دعا بر استان مقدس و با کرامت تو بلند کردیم و باران رحمتت را خواستارشدیم تا رونق ذاتی به خانهایمان بر گردد، این بارنیز آّب را که مهریه حضرت زهرا(س) است نیز با بهای سنگینی به ما عنایت کردی اماسیل بنیانکن، شیرینی ان را در کاممان تلخ نمود.

خدایا ما به رضای تو راضی و به قضای تو هم تسلیمیم، اما در مقابل ترحم و تقدیم یکجای آب یکسالمون با اهمالکاری متولیان اجراییمان،نان چند سالمان را گرقطع، راهمان را برای سیدن به مقصد تخریب ،سبزه زارهای شهریمان را به بیابان برهوت تبدیل شد.روستاهایامان نیز در معرض محرومیت و نیستی قرارداد، بیا این را برایمان جبران فرما.

خدایا: سال گذشته باران رحمتت،خیلی از اشیانه های محقرمان را برای همیشه بی فروغ نمود،شادی تعدادی را به عزا مبدل شد، عمر بعضی راخاتمه داد،دسترنج جمعی را تقدیم آب نمود،مرکب گروهی رابه سیل بنیان‌کنت سپرد،دیوار آرزوی چندی را فروریخت،رشته های انبوهی را پنبه کرد، عرصه ازمایش را برای همه ما گستردی و شاید هم میزان تعهد، تخصص ، صداقت و صفای دل متولیان را در معرض محک خود و قضاوت مردم قراردادی.

خدایا:باز شمارا شاکریم و به تدبیر تو اعتما و ایمان داریم،به حکمت شما معترف و به عظمتت سر تعظیم فرود می‌اوریم،به ازمون شما معتقد و به مهربانیتان امیدواریم .

معبودا:ما میدانیم که بدون اذن تو ،آتش بر ابراهیم و دریا بر موسی(ع)،کارایی ندارند،مکر زلیخا و حسادت برادران ،حضرت یوسف را ازپای در نخواهد اورد،شکم ماهی بر حضرت هوت به بهشت تبدیل و تارعنکبود، مانع دید شیاطین و باعث حفظ جان حضرت محمد(ع) میشود.

خدایا:بخاطر انچه که دادی و هر انچه که گرفتی هزار با شاکریم و شکر گزار، اما معتقدیم که در اهدای زندگی به ما ایلامیان مقداری گرانفروشی شده و بهای زنده ماندن برای ما ایلامیان بیش از نرخ معمول در سایر استانها و بلاد ایران اسلامی است.لطفا به مجریان و مقسمان بفرمایید بیش از این بر ما سخت نگیرند و سهم مارا به درستی تحویلمان نمایند.

خدایا: توبرمحرومیت ما توجه بنما ،بی‌حوصلگیمان را به حساب ناشکری قرارنده ،خواهندگیمان را بر نیازمان تطبیق کن و حاکمان را بر توجه به‌ما هوشیارتر و با مسئولیت‌تر قرار بده و از این پس،بهای زندگی مارا بر اساس درجه محرومیتمان با ما حساب کن .

خدایا و خدایا:روح درگذشتگان ما که در دام محرومیت و سختی روزگار به دیار حق راهی شدند، بیامرزو به رفیقانشان صبر مضاعف عطاکن، به خسارت دیدگان ،توان تحمل و رزق مرحمت نما،مریضان را شفا بده و اهمالکاران احتمالی را نیز ببخش و هوشیارکن تا دیگربیش از این شاهد این مصائب نباشیم .

آمین یا رب العالمین.

سید حرمت الله موسوی مقدم

منبع: سایت خبری ویرا

Print Friendly, PDF & Email
امتیاز:
اشتراک گذاری:
برچسب ها :
مطالب مرتبط
دیدگاه شما

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.