ریزگرد؛ آشفتگی باد یا آشفتهکاری ما
دکتر نورالدین رستمی – عضو هیئتعلمی دانشگاه ایلام
ازآنجاکه پدیدههای موجود در طبیعت حاصل برآیند روابط پیچیدهای است و مجموعه این روابط به صورت یک سیستم منظم کار میکند، برای برخورد با این سیستم منظم باید اطلاع کافی و دقیق از این روابط داشت. در غیر این صورت هرگونه دخالت ما باعث ناهنجاریهایی خواهد شد که ممکن است خارج از درک و آگاهی ما باشد. در صورت بروز این ناهنجاریها معمولاً ما اقدامی برای رفع معضل جدید انجام میدهیم که آن هم خالی از تبعات احتمالی نیست و این امر به صورت زنجیروار ادامه مییابد و تمام این موارد ناشی از عدم اتخاذ یک تصمیم درست، علمی و منطبق بر اصول این سیستم هوشمند در مرحله اول میباشد.
بهعنوانمثال، یک پزشک را در نظر بگیرید که تسلط کافی بر عملکرد ارگانهای مختلف بدن نداشته باشد و ممکن است برای یک بیمار با مرض مشخص، دارویی تجویز نماید غافل از اینکه این دارو چه اثرات جانبی بر سایر ارگانها دارد و پس از بروز آن عوارض، داروی جدیدی نیز برای آن مرض جدید تجویز مینماید و این امر ادامه مییابد و در پایان با کلکسیونی از بیماریهای مختلف و انواع داروهای گوناگون روبرو میشویم.
حال سؤال این است که روش صحیح در این مورد چیست؟ آیا غیر از این است که در ابتدا باید دانش کافی از وضعیت بدن انسانها و ارتباط بین ارگانها داشت و سپس در مورد هر فرد خاص با بررسی دقیق و آزمایش و … علت بیماری را فهمید و سپس با دقت کافی در تجویز دارو و بررسی اثرات جانبی آن بر سایر ارگانهای بدن اقدام به نسخهنویسی نمود. بارها شنیدهایم که فلان دکتر پس از آزمایشهای دقیق، داروی مختصری برای بیماری تجویز نموده و شخص بهبودیافته است.
حال این اکوسیستم و طبیعت هم به همین شکل است با پیچیدگیهای خاص خود. در یک دستهبندی کلی عامل بروز بیابان و ریزگردها به دو دسته کلی اقلیمی و انسانی تقسیم میشوند که عامل اقلیمی آن تحت کنترل ما نیست و نقش انسان اغلب به عنوان عامل تشدیدکننده به خاطر دخالت نابجا و عملکرد ناصحیح خود میباشد و این امر به خاطر عدم اطلاع دقیق از وضعیت سیستم طبیعت و مکانیسم عمل آن میباشد. آیا ما هم باید مرتباً برای این بیمار داروهای گوناگون تجویز کنیم و آن را به سمتی هدایت کنیم که علاج ناپذیر گردد.
حال دوباره این طبیعت را با بدن انسان مقایسه کنیم. آیا غیرازاین است که آبهای جاری در این سرزمین همانند رگهای خون جاری در سرزمین وجود ما میباشند. در این صورت آیا خون بدن کاری جز خدمترسانی و تأمین مواد غذایی و اکسیژنرسانی برای اندامهای مختلف بر عهده دارد. پس اگر یک رگ مسدود شود چه اتفاقی برای اندامهای پاییندست میافتد؟ آیا اتفاقی جز تخریب بافت و فساد آن عضو و شاید سرایت آن بلا به سایر اندامها میافتد؟
در طبیعت نیز آبراههها و رودخانهها عامل پیوند و ارتباط بخشهای مختلف یک سرزمین میباشند که یکی از این عملکردها، انتقال ذرات مختلف خاک از بخشهای بالادست یک منطقه به پاییندست میباشد که هرچه به بخشهای انتهایی منطقه که میتواند یک دریاچه، برکه، تالاب و … باشد میرسد اندازه ذرات حمل شده ریزتر میگردد که در صورت مسدود شدن شریان حیاتی این سیستم یعنی رودخانه بهمرورزمان این پیکره آبی خشکشده و ذرات ریزدانه ناخواسته تبدیل به ریزگرد میگردند و فرآیند جدیدی آغاز میشود که برخی از آثار آن بر ما پوشیده نیست و هر کدام از ما به نحوی با عواقب آن برخورد نمودهایم و در صورت استمرار چهبسا تبعات اصلی آن طی سالها و شاید دهههای آینده بروز نماید.
این بدان خاطر است که مسائل طبیعی و اکوسیستمی مرز جغرافیایی نمیشناسد و قانون خاص خود دارد و در صورتی که عملکرد ما مطابق با این قوانین نباشد محکوم به شکست است.
طبق بررسیها، بخش عظیمی از ریزگردهای منطقهای که به استان ایلام وارد میشود ناشی از خشک شدن تالابهای کشور عراق میباشد که در پایاب رودهای دجله و فرات میباشند و آب دهی آنها هم در سالهای اخیر هم به دلیل خشکسالی و هم سدهای عظیمی که کشور ترکیه بر روی رودخانه فرات احداث نموده و مانع ورود آب به این تالابها میشوند خیلی کم شده و درگذشته گرد و خاکها در بستر تالابها و رودخانهها رسوب میکردند ولی امروزه به دلیل این سدسازیهای غیراصولی و نابودی میکروکلیماهای مرطوب در مسیر رودخانهها در اثر احداث سدها، این ریزگردها به آسمان رفته و در سطحی بسیار گسترده پخش میشوند. پس باید دقیقتر بررسی کنیم که آیا ما هم نقشی در این پدیده داریم یا نه؟
در موارد داخلی هم میتوان به خشک شدن رودخانه زایندهرود به علت انتقال آب سرشاخههای آن اشاره نمود که جدای از ارزش توریسمی آن در شهر اصفهان باعث خشک شدن تالاب گاوخونی و پسازآن بروز پدیده ریز گرد و افزایش بیماریهای تنفسی و … در مناطق همجوار آن گردیده است.
البته همانطور که گفته شد این موضوع نیاز به مباحث گسترده و جدی دیگر دارد که میتوان این موضوعات را از دیدگاه اقلیمی، اقتصادی – اجتماعی، سیاسی و … بررسی نمود که هر کدام از اینها مباحث ریز دقیقی میطلبد و ازآنجاکه دوران حکمای قدیم که در علوم مختلف از قبیل ریاضی، نجوم، موسیقی، طب، طبیعت و … سرآمد بودهاند، به سر آمده است لازم است در مواجه با مسائلی که دارای پیچیدگیهای خاصی میباشند از اظهارنظر فردی و سلیقهای و حب و بغض دوری جسته و با تشکیل کارگروههایی از افراد با تخصصهای گوناگون بهگونهای تصمیمگیری نمود که بیشترین همبستگی را با ساختار طبیعت و اکوسیستم آن و کمترین عوارض جانبی را داشته باشد و آیا فلسفه تشکیل تیم پزشکی در موارد خاص و بیماریهای پیچیده غیرازاین است تا از دانش و تجربه هم بهره ببرند و بهترین اقدام ممکن را به عمل آورند؟
پس لازم است که ما هم با این اکوسیستم به عنوان یک موجود زنده برخورد نماییم و برای حیات آن ارزش بیشتری قائل شویم تا مشکلات یک عمل شتابزده دامنگیرمان نشود.
منبع: ایسنا