آتشبیار قبیلهگرایی در ایلام؟ مردم یا نخبگان
اما در همین یادداشتها و نوشتارهای علمی بیشتر بر نقش مردم در تقویت این پدیده اشاره و کمتر بر نقش مسئولان، نخبگان و افراد ذینفوذ در این زمینه پرداخته شده است. درواقع، اکثریت قریب بهاتفاق افرادی که در این زمینه اظهارنظر کردهاند، بیشتر، مردم را عامل تقویت این پدیده ضد توسعه در میان جوامع معرفی کردهاند، درحالیکه گاه نقش بخشی از نخبگان و سرآمدان جامعه در این زمینه پررنگتر و تأثیرگذارتر بوده است.
اما مسئلهای که در این رابطه ممکن است در اذهان شکل بگیرد، این است که نخبگان و سرآمدان جامعه که خود باید نقش پیشرو را در جهت رفع و حذف پدیدههای مخرب و ضد توسعه ایفا کنند، چرا و چگونه به این پدیده دامن زده و آن را تقویت میکنند. جواب این مسئله ساده است و آن این است که سود و منافع چنین افرادی درگرو حفظ و تقویت این پدیده در میان جوامع است.
نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا که برنده شدن خود را درگرو حمایت همهجانبه قوم و قبیله خویش میدانند، با تحریک احساسات آنان بهانحاءمختلف، حس قبیله گرایی را در میان افراد قبیله خود تقویت میکنند و پس از برنده شدن نیز با عملکرد قبیله محور خود جهت بهرهبرداری بیشتر در آینده، این حس را بیشازپیش تشدید مینمایند.
مسئولانی که در دوران مسئولیتشان، بیشترین توجه را به زادگاه و قبیله خود مینمایند، حس قبیله گرایی را هم در میان قبیله خود و هم در میان سایر قبایل و ایلات تقویت میکند. زیرا قبایل دیگر هم که منافع خود را در اثر نداشتن مسئول قبیلهای ازدسترفته میدانند، راه احیاء حق و منافع خود را در دست گرفتن مسئولیتها توسط افراد قوم و قبیله خویش میدانند. مسئولانی که نیمنگاهی به نماینده شدن دارند، در دوران مسئولیتشان، بیشتر توجه را به حوزه انتخابیه خود مینمایند و در انتخاب مدیران زیرمجموعه خود نیز، کسب محبوبیت در حوزه انتخابیه را سرلوحه کار خود قرار میدهند، عاملانی دیگر در عرصه تقویت قبیله گرایی هستند و قص علی هذا.
لذا در کنار بررسی عوامل تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و پایبندی به سنتها در میان بخشی از مردم و نقش آنها در حفظ و تقویت قبیله گرایی، باید نقش نخبگان، سرآمدان و افراد ذینفوذ در تقویت این پدیده نیز موردتوجه قرار گیرد و در جهت رفع این مسئله چارهاندیشی شود