به احترام سربازان وطن؛ خبر،دار!!

جامک: خداداد ابراهیمی
خاطرات ترک خوردهشان را که مرور میکنیم، به پرچم سه رنگ مقدسی میرسیم که در دستان سربازانی بی نام ونشان برارتفاعات مرزهای میهن در اهتزاز است ودفترچهی خاطراتشان که ازقاموس سادگی و سعادت یک سرباز سربه دار حکایت دارد. مارش مقاومت را نواختهاند. نعرهی شیپورجنگی، کوهستان را در نوردیده و شعله پوشان مرزدار در دفاع ازمیهن، پیش فنگ، حماسی و نستوه نظر به راست کردهاند. همه در پدافندی مصمم و استوار، جیشالعدل را با شولای شوم سیاهشان به پیش خواندهاند. آنان بارها، جنود شیطان را مجبور به پامرغی کردهاند، چرا که مزدوران در نقطهی صفر مرزی، ریگی به کفش دارند.
سوراخ پوتینها را جا انداختهاند تا در رزم شبانه، آهسته و پاشتری از سیمهای خاردار بگذرند، تا اهریمنان را از حفرههای روباه بیرون بکشند. دوش فنگ ودست فنگ، از خط آتش مزدوران گذشتهاند، رعدآسا، خشمآهنگشان را برچهرهی پلید حرامیها نواختهاند، تا نشان شجاعت ایران زمین باشند تا چکامهی چریکهای چابکسوار را سروده باشند تا شامگاه شوم راهزنان را ترسیم کنند تا برخوان عرصهی حماسه شان، خوشههای امیری و دلاوری روییده باشد؛ چراکه اعزامی جمعی شهادتاند…
🔹پینوشت: اخیرا یک سرباز بابلی به دستور مافوق خود مورد ضرب وشتم و اهانت قرار گرفته است.
پدرسرباز شکایت می کند…
بازپرس متخلف عذرخواهی می کند…
سرباز رضایت می دهد…
مجری صداوسیما می پرسد:
🔸آیا سرباز بابلی به جز بخشش می توانسته کار دیگری انجام دهد؟؟
قوهی قضاییه پاسخ دهد!
منبع: ویرا